بازدیدها: 120
معرفی کتاب وقتی نیچه گریست
« کتاب وقتی نیچه گریست، تحقیقی است ریزبینانه و رمانی هوشمندانه و مملو از خیال.»
این کتاب داستان تخیلی از ارتباط میان فریدریش نیچه فیلسوف و یوزف بروئر یکی از پایه گذاران علم روانشناسی است.
نیچه و بروئر در یک زمان زندگی و کار میکردند، با اینکه هیچ سندی از دیدار آنها وجود ندارد،
ولی اروین یالوم از این دو کاراکتر مهم کتابی خاص تالیف کرده است.
در کتاب، نیچه و بروئر نه تنها یکدیگر را دیدار میکنند، بلکه جلسات شدید ذهنی نیز بین آنها صورت می دهد.
این جلسات را بروئر نظم میدهد تا از این طریق با بکارگیری روش «گفتگو درمانی»
که اخیرا کشف کرده است سردردهای شدید میگرنی نیچه را درمان نماید.
در آغاز بروئر نیچه جوان را نمیشناخت، ولی او از طریق زنی به نام «لوسالومه» که عشق عجیبی با نیچه داشت، با فیلسوف آلمانی آشنا میشود.
سالومه برای ترس از خودکشی نیچه به بروئر التماس میکند تا او را درمان کند.
بروئر موافقت میکند، چون او کاملا درباره ترس عشق و تنشهای بعد از آن شناخت دارد.
بروئر مکررا سعی میکند تا نیچه را به جلسات معاینه پزشکی خود بکشاند، ولی نیچه هرگونه تلاش او را برای ایجاد مکالمات شخصی نمیپذیرد.
بروئر می فهمد که او با شخصی بسیار هوشمند و تودار روبرو است و به آسانی نمیتواند وارد کالبد او شود.
عاقبت هر دو به توافق میرسند که بروئر تنها علائم فیزیکی نیچه را بررسی کند.
این رمان کاملا روان و گیرا است و مخاطب را در هزارتوی افکار نیچه میبرد و به دنبال آن است
که شناختی هر چند کم از زندگی او به دست آورد. نویسنده کتاب اروین یالوم که خود نیز روانشناس است،
در نوشتن از خیلی اطلاعات واقعی، از قبیل نامهها و خاطرات نیچه در داستان پردازی استفاده کرده است.
او کتاب را در سال ۱۹۹۲ میلادی منتشر و آن را به یکی از بهترین کتابهای روانشناسی تبدیل کرد.
جملاتی از کتاب وقتی نیچه گریست
نیچه که گلههای بروئر به وضوح درش بیاثر بود، مانند معلمی که به پسر بچهی عجولی پاسخ میدهد، گفت:
«به موقع چگونه غلبه کردن را به شما خواهم آموخت.
شما میخواهید پرواز کنید، ولی پرواز را نمیتوان با پرواز آغاز کرد، ابتدا باید چگونه راه رفتن را به شما بیاموزم
و نخستین گام در راه رفتن، درک این نکته است، کسی که از خویش تبعیت نکند، دیگری بر او فرمان خواهد راند.
سهلتر و بسیار سهلتر است که از دیگری اطاعت کنی تا خود، راهبر خویش باشی.»
با گفتن این جملات، نیچه شانهی کوچکش را برداشت و مرتب کردن سبیلش پرداخت.
«اطاعت از دیگران، سادهتر از فرمانبرداری از خود است؟
پرفسور نیچه، چرا مرا شخصیتر مورد خطاب قرار نمیدهید؟
معنای سخنتان را میفهمم، ولی آیا با من صحبت میکنید، با این سخن چه کنم؟
مرا عفو کنید اگر این گونه زمینی صحبت میکنم.
در حال حاضر، امیالم دنیوی است. من به دنبال چیزهای سادهام، این که در ساعت سه صبح، خوابی بدون کابوس داشته باشم
و از فشاری که بر قفسهی سینم حس میکنم، تا حدی رهای یابم.
در اینجاست که هراس من لانه کرده است.» و با انگشت به وسط جناغ سینه اشاره کرد.
ادامه داد:
«در حال حاضر به گفت های شاعرانه و انتزاعی نیازی ندارم، بلکه نیازمند چیزی انسانی و بی واسطهام.
احتیاج دارم شخصی و خصوصی با موضوع درگیر شوم:
- آیا میتوانید تجربهی مشابه خود را با من در میان بگذارید؟
- آیا شما هم عشق یا وسواسی مانند من داشتهاید؟
- چگونه آن را از سر گذرندهاید؟ آیا بر آن چیره شدید؟ چقدر طول کشید؟
نیچه در حالی که شانه را به کناری می نهاد و با سؤال بروئر را نادیده میگرفت،
گفت: «موضوع دیگری هم هست که در نظر داشتم امروز با شما در میان بگذارم. به اندازهی کافی وقت داریم؟»
بروئر بر صندلی تکیه زد. روشن بود نیچه قصد دارد همچنان سؤالاتش را نادیده بگیرد.
تصمیم گرفت صبور باشد. به ساعتش نگاهی انداخت و گفت پانزده دقیقهی دیگر وقت دارد.
«هر روز از ساعت ده، به مدت سی تا چهل دقیقه نزد شما خواهم بود، البته در صورت بروز پیشنهادی اضطراری ناچار میشوم زودتر اینجا را ترک کنم.»
کتاب وقتی نیچه گریست همچنین با نسخه کامل کتاب صوتی وقتی نیچه گریست را می توانید از سایت ما دانلود کنید.
یالوم کتاب های دیگری به نامهای مامان و معنی زندگی ، درمان شوپنهاور ، صوتی روان درمانی اگزیستانسیال را نیز نوشته است، که از سایت بوک مکس می توانید دانلود کنید
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.